کابوس ها و عملکرد مغز

در اواخر دهه ۱۷۰۰، متن مرجع عمومی، یک فرهنگ لغت انگلیسی، اولین بار توسط ناتان بیلی در ۱۷۲۱ منتشر شد و یک کابوس را به عنوان یک "بیماری" تعریف کرد.

علی‌رغم استفاده از این اصطلاح، برای مثال، "رفت و آمد من یک کابوس بود" برای حدود ۳ تا ۷ درصد جمعیت آمریکا، کابوس می‌تواند یک مشکل واقعی باشد. برت، ، استاد بالینی روانشناسی دانشگاه سلامت کمبریج، که توسط انتشارات دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، می‌گوید: "ما فکر می‌کنیم که برخی از این ها ممکن است تکاملی باشند". کابوس‌ها می‌توانند تا حدی این آسیب‌پذیری را بازتاب دهند."

رویاها به عنوان بخشی از خاطرات خود زندگی می‌کنند که با خاطرات گذشته بافته شده‌اند تا یک حافظه جدید بسازند که بعدها بتوان آن را ارجاع داد، اما کابوس، رویاها هستند که باعث واکنش عاطفی شدید اما نامطبوع می‌شوند. کابوس بخشی از شبکه پیش‌فرض مغز است - سیستمی از مناطق به‌هم‌پیوسته، که شامل تالاموس، قشر جلویی مغز، و قشر کمربندی خلفی است که در طول دوره‌های نسبتاً آرام فعال باقی می‌ماند.

خواب یک نمونه از یک دوره آرام است. این یک مرحله از خواب است که با حرکت چشمی سریع، ضربان قلب نامنظم و افزایش میزان تنفس مشخص می‌شود. خواب ناپیوسته، چهار یا پنج دوره است که حدود ۲۰ درصد از خواب ما را تشکیل می‌دهند. در طول این قسمت‌های عناصر نایاب است که ساختارهای مغزی در شبکه پیش‌فرض دارای تاثیر هستند، و در طول خواب رخ می‌دهد که به طور واضح به خاطر می‌آورد که خواب‌ها اغلب رخ می‌دهند.  

کابوس‌ها معمولاً در طول مدت خواب و زمانی اتفاق می‌افتند که فواصل عناصر نایاب طولانی می‌شوند؛ معمولاً در نیمه راه خواب رخ می‌دهند. همانطور که برای بیدار شدن آماده می‌شویم، خاطرات شروع به ادغام و تحکیم می‌کنند. ما در رویا می‌بینیم که از خواب REM بیرون می‌آییم. از آنجا که ما تمایل به خواب در لبه خواب بیدار خواب می‌بینیم، تصاویر تصور می‌کنند در حالی که خواب می‌بینند، از جمله تصاویر زنده و اغلب ترسناک که در طول کابوس تولید می‌شوند.

خواب پر از ترور

کابوس‌ها اغلب با وحشت شبانه سردرگم می‌شوند، پدیده‌ای که به احتمال زیاد توسط کودکان نسبت به بزرگسالان تجربه می‌شود و معمولاً more از کابوس است. هراس‌ها شبانه، رویاهای تکنیکی نیستند، بلکه به جای آن واکنش‌های وحشتناکی هستند که در طول انتقال از یک مرحله خواب به فاز دیگر رخ می‌دهند. آن‌ها نوعاً دو یا سه ساعت پس از شروع خواب، زمانی که خواب عمیق غیر عناصر خواب REM به خواب REM رخ می‌دهد، رخ می‌دهند. ترس از شب اغلب باعث لگد زدن، جیغ، و شلاق زدن می‌شود، اما، چون ترس شبانه در طول خواب REM رخ نمی‌دهد، اغلب کودکان آن‌ها را به یاد نمی‌آورند.

برت می‌گوید: " وحشت شبانه پدیده عمیق‌ترین بخش‌های خواب REM، زمانی است که مغز کم‌تر فعال است. با این حال، هیچ محتوایی برای احساس وحشت وجود ندارد و یا یک تصویر ساده ترسناک وجود دارد. با این حال، این داستان داستانی است که شما با رویاها از جمله کابوس تجربه می‌کنید."

دکتر جان استاد روان‌پزشکی که اختلالات خواب در بیمارستان عمومی ماساچوست را مطالعه می‌کند می‌گوید که وحشت‌های شب اغلب روز بعد را فراموش می‌کنند، زیرا آن‌ها در طول چیزی که به عنوان یک خواب کوتاه‌مدت شناخته می‌شوند بوجود می‌آیند، زمانی که نورون‌ها در نئوکورتکس، مرکز مغز برای توابع ذهنی بالاتر، کم‌تر فعال هستند.

جراحت و کابوس

کابوس‌ها می‌توانند برای چند دلیل بوجود آیند - استرس، اضطراب، خواب نامنظم، دارو، اختلالات سلامتی - - اما شاید بیش‌ترین علت مورد مطالعه اختلال استرس پس از حادثه باشد. کابوس‌ها، یک شکایت مشترک بین افرادی هستند که از PTSD رنج می‌برند و در واقع یکی از معیارهای مورد استفاده برای تشخیص اختلال هستند. مطالعه‌ای در دانشکده پزشکی دانشگاه پیتسبورگ که در سال ۲۰۰۹ در "طب خواب Clinics" منتشر شد، نشان داد که ۸۰ درصد افراد مبتلا به PTSD کابوس‌های مکرر دارند. مطالعه ۱۹۹۸ که اطلاعات مربوط به کهنه سربازان قدیمی ویتنام را بررسی کرد نشان داد که ۱۶ درصد از سربازان قدیمی جنگ گزارش شده‌اند، اما تنها ۳ درصد از شرکت کنندگان غیر نظامی. آن‌ها نه تنها در آن‌هایی که پس از حادثه استرس پس از حادثه مبتلا شده‌اند، بیشتر هستند و گاهی اوقات چندین بار در هفته رخ می‌دهند.

طبق گفته مرکز ملی امور سربازان قدیمی آمریکا، اغلب این کابوس‌های پس از حادثه اغلب شامل عناصری هستند که شبیه به خود ضربه هستند. حدود نیمی از افرادی که بعد از یک رویداد ضربه کابوس می‌بینند کابوس می‌بینند که ضربه روحی را تکرار می‌کنند. افرادی که دارای اختلال استرس پس از حادثه هستند احتمال بیشتری دارند که دوباره پخش مجدد ضربه روحی خود را داشته باشند.

برت می‌گوید که در کابوس‌های پس از حادثه، منطقه مغز درگیر در رفتارهای ترس از جمله بادامه، ساختاری عمیق در مغز که برای شناسایی تهدیدات بالقوه کار می‌کند، ممکن است بیش فعال یا بیش از حد حساس باشد.

کلمات پایانی

افرادی که عمیقاً تحت‌تاثیر کابوس می‌بینند می‌توانند به روش‌های مختلفی درمان شوند. اول، علت استرس، اگر کسی وجود داشته باشد، باید تعیین شود. اگر یک عامل استرس زا شناسایی شود، روش‌های موثر برای مدیریت آن پیدا شود. برای کابوس‌های ناشی از دارو، مقادیر دوز ممکن است نیاز به تغییر و یا داروهای مختلف داشته باشد. افرادی که دچار کابوس‌های post یا مزمن هستند می‌توانند با درمان روان‌شناختی یا با دارو درمان شوند.

درمان روانی برای کابوس، روش درمان تصویری یا IRT نامیده می‌شود. در این شکل از درمان شناختی، افراد، به خصوص آن‌هایی که بارها یک نوع کابوس خاص را تجربه می‌کنند، از آن‌ها خواسته می‌شود تا کابوس خود را به یاد بیاورند، سپس از آن‌ها خواسته شود که کابوس را بازنویسی کنند و یک پایان مثبت به آن بدهند. سپس فرد نسخه بازنویسی شده را قبل از رفتن به خواب با هدف جابجایی محتوای ناخواسته در طول خواب، بازنویسی می‌کند. Winkelman می‌گوید که IRT در تعدادی از مطالعات مورد بررسی قرار گرفته‌است و برای کاهش فرکانس کابوس و اضطراب پیدا شده‌است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.