هنگامی معدهدرد می گیریم، زانویمان درد میگیرد یا این که سردرد داریم مسلما به تامل برطرفشدن درد و التیام بیماری خویش هستیم و فکرمیکنیم می بایست راهحلای بیندیشیم و درصورت لزوم می بایست به کارشناس مراجعه کنیم. البته زمانی حالا دلمان خوب وجود ندارد، برهه زمانیهاست از تهدل نخندهایم، نمیتوانیم از ارتباطای که میدانیم دیگر هیچ تلاشی برای ادامه آن سود ندارد خارج بیاییم، ارتباط خیر و خوبی با فرزندانمان نداریم، رای زنی با همسرمان اکثر زمان ها تبدیل به مشاجره و بحث می گردد و... نمیدانیم چه کاری می بایست انجام دهیم.
شاید هم فکرمیکنیم همگی همچنین می باشند، معمولا استارت به غرزدن و گله و گلایه از زمین و عصر می کنیم و در غایت هم با سرزدن به یکسری نشانی در اطرافهای مجازی با سفارشهای خوش آب و رنگی مواجه میشویم که حتی از صدق و سقم نقلعهدهایی که گردیده هم اطمینان نداریم. در چنین مواردی چه می بایست کرد؟ چه اشخاصی صلاحیت مشورتدادن در چنین قضیههایی را داراهستند و به چه شکل بایستی سره را از ناسره تشخیص اعطا کرد؟ دراین خصوص با پزشک حمید پورشریفی، روانشناس سالم و دانشیار دانشکده علم ها بهزیستی رای زنی کردهایم.
این روزها اشخاص اکثری در جامعه بهخیال کرونا یا این که مسائل اقتصادی، بیکاری و... استرسهای متعددی تحمل می کنند. شما سالهاست در حوزه روانشناسی سالم عمل می کنید، چک شما از شرایط بهداشت دیوانه جامعه چه طور میباشد؟
آمار نشان میدهند موقعیت بهداشت کم عقل مردم در مرز و بوم ما در محدوده خطر یا این که موقعیت قرمز رنگ میباشد و این مورد در پایانی مذاکره پیشین از شیوع بیماری کرونا وزیر بهداشت هم تأیید شدهاست. همینطور با دقت به تحلیلها و مطالعات صورت گرفته ولی گذشته از شیوع بیماری کرونا، براساس آمار ۲۳.۶ درصد از شهروندان اهل ایران از اشتباهات سرازیرشناختی سختی میبرند؛ بهسیرتکاملای که وزیر بهداشت هم از آن بهتیتر شرایط قرمزرنگ حافظه نموده است؛ به این ترتیب بهلحاظ میرسد بایستی برای این مسئله فکری اساسی کرد.
اما همدر حال حاضر و با دقت به استرسهای روز ها کرونا و اشتباهات اقتصادی ناشی از تحریم، مسائل دیگری به مسئله دامن زده و حالت را بدتر و دشوارتر نموده است. قرارگرفتن در چنین قوانینی سبب سازگردیده شرایط بهداشتجاری مردم بدتر و بر ترازو اشتباهات درین خصوص هم افزوده شود. با اعتنا به اینکه نوع استرس جراحتپذیری، انتخابکننده تعداد اشخاص دارنده اختلالات سرازیرشناختی میباشد این قضیه بهاین معناست که چنین مدلی در واقع بیان می نماید ممکن میباشد اشخاص به اندازهای از زخمپذیریهای سرازیرشناختی سختی ببرند که در مواجهه با استرس بیش تر، این زخمپذیریها هم طولانی تر شوند. به این ترتیب انتظار میرود که ایرادات سرازیرشناختی بیش تر از گذشته بروز و ظهور نماید و این مسئله ضرورت منفعتگیری از سرویس ها روانشناسان و مشاوران را دوچندان مینماید.
نکته حائض اهمیت، البته خطرناکی که اکثرا مردم ما با آن سرگرم می باشند عدماستقبال از سرویس ها مشورتای سالمسرازیر میباشد. انگار مردم از انگ درگیرشدن با مسائل دیوانه ترس دارا هستند؟
ولی موقعیت جانور سببگردیده ترازو استقبال از سرویس ها مرتبط با سالمجاری و جاریشناختی و چگونگی حل اشتباهات درین خصوص بیش تر شود و این در حالی میباشد که اشتباهات اقتصادی بازدارنده از دسترسی به چنین خدماتی میگردد. به همین استدلال اکثری اشخاص نمیتوانند به متخصصان دارای اعتبار و روانشناسان واجد صلاحیت آنگونه که لازم میباشد مراجعه نمایند و از سرویس ها آن ها برخوردار شوند.
این مورد منجر گردیده واحد سنجش مراجعه اشخاص برای اخذ یاریهایی درین خصوص یعنی مراجعه به سرویس ها جاریشناختی مو جود در فضای مجازی طولانی تر شود. در چنین قوانینی دور و اطراف برای سوءاستفاده اشخاص سود جو و سوایصلاحیت مهیا شدهاست. این اشخاص می توانند دربرگیرنده افرادی باشد که ابدا روانشناس نیستند و صرفا به واسطه زمانها و یادگرفتنهای کوتاهبازه یا این که فقط در توان تلاوت یکسری کتاب، خویش را صاحب و مالک صلاحیت و روانشناس مینامند و آغاز به ارائه خدماتی در این مورد می کنند. این اشخاص فرصت طلب برای مشورت دست کم لیسانسارشد هم در مورد روانشناسی را ندارند، فاقد پروانه و اذن عمل میباشند و صلاحیت آن ها برای دادن مشورت بازبینی نشده میباشد.
آیا سرویس ها غیرتخصصی در موضوع روانشناسی محدود به فضای مجازی میباشد؟
همدر حال حاضر بیشترین محیط برای اینکه بتوان سوای بررسی سرویس ها روانشناسانه ارائه کرد، دور و اطرافهای مجازی میباشد. ولی احتمال اینکه روانشناسنماها در اطرافهایی غیرفضاهای مجازی هم خدماتی ارائه دهند و عمل داشته باشند هم موجود هست. گهگاه بعضا شواهد نشانه بر این مسئله چشم می گردد؛ برای مثال در سطح دانشکدهها هم چشم گردیده کهاین اشخاص سخنرانی می کنند. هماینک صورتهایی بهتیتر روانشناس شناخته و پر اسم و رسم گردیدهاند که ابدا روانشناس نیستند. البته بهعامل عدمقابلیت و امکان چک در فضای مجازی این مورد شرایط وسیعی پیدا نموده است.
باتوجه به اینکه رشته روانشناسی با جاری اشخاص در رابطه میباشد رشته بسیار حساسی بوده و در صورتی سرویس هارسانی مرتبط با آن، صحیح و فنای صورت پذیرد میتواند بسیار اثربخش و تأثیرگذار باشد، البته در شرایطی که مداخلات بجا، صحیح، فنای و اخلاقی انجام نشود ممکن میباشد زخمهای دور از شوخی را به اشخاص وارد نماید؛ زخمهایی که گاه تأثیر آن سال ها و شاید تا آخر قدمت هم باقی بماند. برهمین پایه لازم میباشد تمامی اشخاص راجع به اینکه چه اشخاصی حقیقتا صلاحیت داراهستند یعنی روانشناس و کارشناس میباشند و بایستی از چه افرادی درین خصوص یاری بخواهند داده ها لازم را بهدست آورند و مطلع شوند.
چطور میتوانیم تشخیص دهیم چه کسانی برای مشورت کردنبه چنگ آوردن در موضوعهای متعدد روانشناسی صلاحیت داراهستند؟
اعتنا داشته باشیم مردم بایستی مراقب ۲ مجموعه از اشخاصی باشند که قابلیت و امکان داراست در این باره عمل نمایند و جراحترسان باشند؛ روانشناس نماها و روانشناسان فارغ از صلاحیت که هر دو میتوانند نقصآفرین باشند. اینگونه اشخاص میتوانند هم در فضای مجازی و هم در فضای غیرمجازی کار داشته باشند، البته عرصه اینگونه کارها معمولا در فضای مجازی اضافه میباشد. علتش هم آن میباشد که در چنین دور و اطرافهایی قابلیت و امکان بازنگری صلاحیت اشخاص کمتر میباشد.
همینطور عواملی مانند دستورالعملهای اکتشافی که حین قضاوت ناخواسته مبتلا آن میشویم و نادرست میکنیم نیز ازجمله دلایلی می باشند که قابلیت و امکان عمل اشخاص فرصت طلب را در دور و اطرافهای مجازی بیش تر مینماید. یک کدام از دستورالعملهای اکتشافی که بهخیال و خاطر کمبود وقت تصمیمگیریهای مارا زیرتأثیر قرار میدهد خطایی میباشد به اسم خطای اکتشافی «معرفبودن». این خطای اکتشافی بیان میکند که اشخاص براساس برخی شباهتهای قابل مشاهده تصمیم می گیرند.
برای مثال درصورتیکه جنسی گران باشد، زیرا در ذهنشان پیش از این فیضگیری گردیده که اجناس گران خوب میباشند، به این ترتیب می پندارند که هر محصول گرانی که عرضه شود مسلما مال نیکی میباشد. همین حادثه در فضای مجازی به صورت دیگری فیس می دهد؛ یعنی برخی اشخاص معمولا جذب تیمهایی می شوند که فالوئر یا این که دوستداران متعددی (ولو با خرید فالوئر و غیرواقعی) داشته باشند، زیرا فکرمی کنند هر کس مخاطبان متعددی داراست بی تردید قادر است برای دریافت کردن مشورت کردن هم قابلپذیرش و اطمینان باشد.
این قضیه یکیاز مواقعی میباشد که می تواند درفضای مجازی سبب خطای شناختی و خطا در گزینش مخاطبان برای به چنگ آوردن مشورت با روانشناس کارشناس شود. دقت داشته باشیم اشخاص فرصت طلب بیش تر کلیگویی می کنند و مرجع مشخصی برای گفتار خویش ندارند؛ در صورتی اشخاص کارشناس خیلی با احتیاط صحبت می زنند و سازه بر شواهد و منابع علمی اظهارنظر مینمایند.
اشخاص سود جو چه طور میتوانند مخاطبان خویش را جذب نمایند؟
برخی مخاطبان از کلیگویی، صحبت سفت و هیجانی استقبال می کنند و، زیرا اکثر زمان ها در اینگونه گفتارها از طریقهایی استعمال می شود که بتواند قابل نفوذ باشد با اثر فوری و اما مقطعی، جذب این موردها می گردند. اما ممکن میباشد اشخاص با این شیوهها در کوتاهدوران حالشان خوب شود، ولی با دقت به اینکه جراحتهای سرازیرشناختی اشخاص با حرف زود گذر و بهاصطلاح سرپایی و مداخله فوری بهطور ریشهای و عمقی حل نمی شود این اشخاص معمولا بعداز مدتی مجدد حالشان بد می شود و بدین ترتیب فکرمیکنند حالت ما به قدری دورازشوخی میباشد که چنین متخصصی هم با آن همگی طرفدار نتوانست هم اکنون مارا بهبود ببخشد.
چطور میقدرت از کارشناسبودن روانشناسان اطمینان نتایج کرد؟
اولیه چیزی که می بایست دراین حوزه به آن اعتنا داشته باشیم آن میباشد که بدانیم متخصصی که میخواهیم به وی مراجعه کنیم از چه سابقه تحصیلی حقیقی وواقعی شامل است، آیا پروانه تخصصی از سازمان نظام روانشناسی یا این که سازمان بهزیستی و همینطور جواز برای عمل دراین مورد را دارااست یا این که نه. دقت داشته باشیم در تعاملات انسانی «اثر حق تقدم» یعنی «عکس العمل اول مراجعه با مشاور» بسیار مهم و نقشآفرین میباشد.
به همینخیال روانشناسان چابکدست میدانند در گردهمایی در آغاز ضمن اینکه می بایست به خیر و خوبی داده ها شخص را اخذ نمایند، در عین هم اکنون نیز بایستی به نیازهای فوری مراجع خویش هم اعتنا داشته باشند تا بتوانند با همدلی با وی نشست را بهسیرتکاملای پیش ببرند که خیر تنها غیرعلمی و صرفا در راستای رفع نیازهای فوری شخص باشد و خیر بهاصطلاح بهسیرتکاملای کتابی سرویس ها ارائه دهند. فراموش نکنیم اشخاص کارشناس هیچگاه پند نمی کنند و به جای شخص برای وی تصمیم نمیگیرند بلکه طرزهای صحیح تصمیمدریافت کردن را بهخویش شخص حافظه می دهند.
ولی گهگاه صرف داشتن تحصیلات، پروانه و جواز عمل هم برهان قاطع و کافی برای گزینش صحیح نخواهد بود، براین اساس مداخلههای روانشناسی تنها نمیتوانند به اطرافهای مجازی و اینستاگرامی و حتی گفتمان در اینگونه دور و اطرافها محدود شوند؛ در واقع مشورت روانشناسی بدون شک می بایست از فضای لازم و حقیقی وواقعی هم برخوردار باشد؛ خیر تنها در فضایی مانند اینستاگرام. ولی شاید در حالت مقطعی مانند شیوع بیماری کرونا روانشناسان بدون چاره به مشورت کردنهای غیرحضوری هم باشند، البته این زمینه نمیتواند مدام اینگونه پیش برود.
مشورتهای غیرحضوری در حالت مختص می تواند تلفنی یا این که آنلاین به عنوان مثال با به کار گیری از اسکایپ برگزار شود، البته مسلما می بایست بهطور فنای صورت بپذیرد. خواسته از فنای هم آن میباشد که صد رد صد بایستی از روش وقتدهیهای گذشته رخداد بیفتد، خیر اینکه خویش مشاور سوای درنظرگرفتن استانداردهای لازم درین خصوص مبادرت نماید، با مراجع خویش زود صمیمی شود و اخلاق غیراخلاقی و غیرحرفهای داشته باشد. همینطور متخصصان مطلقا می بایست بهطور بدون نقص در فضای مجازی برای مخاطبان قابل شناسایی باشند و حتی جواز عملهای خویش را هم در چنین اطرافهایی در دست مردم قرار دهند.
مشاور بی تردید می بایست رازدار مراجع خویش باشد و ملاحظات اخلاقی را که اما دربرگیرنده مورد ها متعددی میگردند رعایت نماید. مراجعان هم بایستی به دستمزد خویش دراین خصوص واقف باشند و بدانند که حق دارا هستند از مشاور خویش بپرسند چه تحصیلاتی داراست، رویه درمانیاش چه چیزی است، از کجا جواز گرفته و نسبتاً در یکسری نشست میقدرت به سود قابلقبولی رسید.
در عین درحال حاضر هم هر عصر شم کردند مشاور از چارچوبها و استانداردهای درنظر گرفته گردیده بیرون می گردد بایستی نسبت بدین قضیه عکس العمل نشان دهند. ضمن اینکه اعتنا داشته باشیم سازمانهای فنای مانند سازمان نظام روانشناسی دراین باره موجود است که بخشی را به بازرسی همین مورد ها و طرح شکایات مردم اختصاص داده میباشد. در واقع وظیفه شهروندی ما ایجاب میکند که نسبت به منعکس شدن مشکلاتی که برای خودمان بهوجود می آید هم خودمان باخبر باشیم و هم بقیه افراد را نسبت به آن مطلع کنیم.