رژیم غذایی دیگران به درد ما می‌خورد؟/ ۶۰ درصد چاقی‌ها به دلیل رفتار‌های غلط غذایی است

محمدرضا وفا متخصص تغذیه و عضو هیئت مدیره انجمن علمی تغذیه ایران در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علل بروز چاقی و راه‌های مقابله با آن اظهار کرد: همان‌طور که پیش از این هم مطرح شده، اشکال در انتخاب مصرف خوراک و رفتارهای غلط غذایی، دلیل ۶۰ درصد از چاقی‌هاست؛ پس برای درمان چاقی حتی اگر در حال مصرف دارو هستید و یا قصد انجام را جراحی دارید نیز باید به فکر اصلاح شیوه تغدیه خود باشید،‌ زیرا در غیر این صورت، به هر شکلی که وزنتان را پایین بیاورید، شرایط به حالت قبل باز خواهد گشت.


وی ادامه داد: با وجود اینکه برنامه‌‌های غذایی شخصی است و بر اساس شرایط فرد تنظیم می‌شود اما به طور کلی، تغذیه باید به شرایطی برسد که کالری دریافتی روزانه او کمتر از نیاز طبیع باشد تا بدن وادار به استفاده از چربی‌های ذخیره شده شود، در عین حال باید حس سیری و مطلوبیت را نیز برای او حفظ کنیم.  ادامه مطلب ...

اختلال مسخ شخصیت چیست؟

اختلال مسخ شخصیت نوعی اختلال دردناک است که فرد در آن احساس می‌کند از خود و دنیای اطرافش جداست. در چنین تجربه‌ای بیمار اطراف را به گونه‌ای می‌بیند که گویی به تماشای فیلم نشسته است.


اختلال مسخ شخصیت به عنوان یکی از دردناک‌ترین اختلالات شناخته می‌شود. مسخ شخصیت در واقع  نوعی لایه محافظتی است که فرد هنگام مواجهه با خطر پشت آن پنهان می‌شود. ظهور اختلال مسخ شخصیت در هنگام استرس، شبیه به  انفجار کیسه هوای خودروست که شما را از صدمات احتمالی حفظ می‌کند. در این حالت یک هاله‌ای از خیالات میان فرد و مشکلاتش ایجاد می‌شود به شکلی که به نظر می‌رسد اگر این هاله غیرواقعی از بین برود، فرد مورد تهدید قرار می‌گیرد. در این مقاله این اختلال را بیشتر بررسی می‌کنیم.

 

تعریف اختلال مسخ شخصیت


اختلال مسخ شخصیت، حالت تغییر خودآگاهی و هویت است که منجر به احساس تجزیه یا جدایی فرد از خود یا محیطش و یا هردو آن‌ها می‌شود. از آنجا که تجربه چنین احساسی به دلیل اثرات جانبی دارو، مواد مخدر یا اختلالات جسمی یا روانی دیگر، نیز معمول است، زمانی اختلال مسخ شخصیت تشخیص داده می‌شود که علائم آن به طور مرتب تکرار شوند، موجب اضطراب شوند و با زندگی و عملکرد روزانه فرد تداخل پیدا کنند.

 

ادامه مطلب ...

عشق و هیجان چه فرقی با هم دارند؟

عشق چیست؟

کسی که عاشق واقعیست، معشوقه ی خود را رها و آزاد می گذارد، عشق می ورزد بدون انتظار، خود محوری در این رابطه معنایی ندارد، عاشق، همواره با احساسات عمیق، معشوقه خود را می ستاید، اگر بین آنها بحث یا مشکلی باشد، درست است که هر دو طرف غمگین و ناراحت می شوند، اماّ خوب می دانند که در انتها باز هم به سوی هم برمی گردند و گاهی اوقات این ناراحتی ها، باعث جذّابیت و استحکام بیشتر رابطه ی آنها می شود. وی همواره از معشوقه خود انتظار ندارد که حکم دلقکی را بازی کند و دائماً او را خوشحال کند.


دکتر ندر می‌گوید: «عشق واقعی به این معنی است که بخواهید میزان سلامتی، رفاه و خوشبختی فرد مقابل‌تان بیشتر از سلامتی، رفاه و خوشبختی شما باشد. زمانی که مراقب کلمات، افکار و فعالیت‌هایتان هستید، به‌ویژه اگر سعی می‌کنید که این رفتار برای فرد مقابل‌تان خوش‌آیند باشد، درواقع شما عاشق شده‌اید».


کریستین نرتروپ (Christiane Northrup)، نویسنده‌ی کتاب «بدن زنان- حکمت زنان»میگوید:«عشق واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که شما به‌اندازه‌ی کافی به طرف مقابل‌تان اجازه می‌دهید که با داشتن امکانات و زمان لازم، به آن‌ چیزی که می‌تواند باشد، تبدیل شود».


چه عشقی عشق نیست؟

اگر فردی به شما می‌گوید که «اگر من را دوست داری، باید…»، این عشق واقعی نیست. براساس گفته‌ی دکتر نرتروپ این نوع عشق در محدوده‌ی کنترل کردن فرد است و براساس باورهای متافیزیک در چاکرای دوم (چاکرای جنسی) قرار دارد. اما عشق واقعی از چاکرای چهارم سرچشمه می‌گیرد و به‌راحتی با پشتیبانی‌های بی‌قیدوشرط تشخیص داده می‌شود.

در قدیم مردم عادت داشتند اول عاشق بشوند؛ اما امروز همه‌چیز فرق کرده است. عاشق شدن یعنی تسخیر شدن با عشق. این امری انفعالی است. این روزها مردم زبان را تغییر داده‌اند و به‌جای عاشق شدن می‌گویند.عشق ورزیدن .» مردم به هم می‌گویند به شما علاقه دارم. چرا به هم نمی‌گویند عاشق تو هستم؟ برای این‌که عشق تعهد‌آور است و به‌مفهوم درگیری، خطر کردن و مسئولیت‌پذیری است.

علاقه داشتن صرفاً گذراست. من امروز دوستت دارم و فردا ممکن است دوستت نداشته باشم. هیچ خطر‌ کردنی با آن همراه نیست. وقتی به زنی می‌گویی «عاشقت هستم»، تن به خطر داده‌ای. مکرراً به او می‌گویی عاشقت هستم، و این یعنی عاشقت خواهم ماند، یعنی فردا هم عاشقت خواهم ماند، یعنی می‌توانی به احساس من تکیه کنی. این نوعی قول و قرار است.

وقتی به زنی می‌گویی به تو علاقه دارم، در اصل راجع به خودت اقرار می‌کنی و می‌گویی: «من چنین آدمی هستم و بر این اساس به تو علاقه دارم. من به بستنی علاقه دارم، به ماشینم علاقه دارم و به شما هم علاقه دارم.»

ولی وقتی پای عشق به میان می‌آید، تو راجع به آن شخص حرف می‌زنی و او را دوست‌داشتنی به‌شمار می‌آوری. نشانه در این حالت به‌طرف آن شخص هدف‌گیری شده است و خطر در همین است. داری قول می‌دهی. عشق ماهیت قول و تعهد و در‌هم آمیختن دارد. عشق چیزی ابدی است؛ اما علاقه و دوست داشتن لحظه‌ای و گذراست. علاقه با خطر همراه نیست و مسئولیت نمی‌شناسد. 
ادامه مطلب ...

رابطه ی مستقیم افراد باهوش و استرس و اضطراب

افراد باهوش آیا استرسی هستند ؟

امروزه داشتن اضطراب و اضطراب برای همه ی یکسان میباشند و تقریبا همه ی استرسی میباشند . 

یک روانشناس بالینی با اشاره به مهمترین مولفه در تعریف هوش که توانایی سازگاری هست، بیان کرد: تحقیقات نشان داده هست که افراد باهوش در شرایط اضطرابی، عملکردی متمایز با افرادی که از هوش کمتری برخوردار میباشند، دارند.

به گزارش تالاب پزشک عارف‌نظری در گفت و گو با سلامت آنلاین با اشاره به سه حالت که منتهی به اضطراب در افراد میشود، افزود:

اضطراب مقدور هست در موقعروبه‌رو شدن با موقعیتی ناشناخته، به هنگام تعارض شناختی و یا به عبارتی وقتی که شناخته‌ها با حقایق تطابق ندارد ودر سومین حالت در موقعیت‌های تهدید آمیز ایجاد شود.

وی با یاد مثالی درمورد تصویر‌العمل فرد باهوش در قیاس با افرادی با بهره هوشی کمتر، اظهار کرد: افرادی که از هوش بیشتری برخوردارند در برابر موقعیت‌های اضطرابی، مؤثرتر و سریعا‌تر به راه حل می رسند.

به گزارش تالاب این روانشناس بالینی افزود: همچون مثال مقدور هست یک فرد با بهره هوشی بالا به غرض قرار ملاقاتی که دارد، منتظر قطاری باشد که با تاخیر روبه‌رو شده هست، در چنین موقعیتی اگر چه اضطراب در او ایجاد خواهد شد اما در قیاس با فردی که بهره هوشی پایین‌تری دارد

سازگاری بیشتری با شرایط پیش آمده پیدا کرده و مقدور هست در عرض ده دقیقه راه حل مناسبی را پیدا کند اما فردی که از بهره هوشی کمتری برخوردار هست، احتمال دارد در عرض نیم ساعت پیروز به یافتن یک راه حل شود.

عارف‌نظری با بیان اینکه اضطراب میتواند بر عملکرد هوش، تاثیر منفی بگذارد، تصریح کرد: قرار گرفتن در شرایط اضطراب آفرین مثل زلزله، کارکرد هوش فرد با ضریب ۱۴۴رابه ۱۳۸ می رساند، عملکرد افرادی که بهره هوشی کمتری دارند

نیز در برابر اضطراب همین‌گونه هست، بدین معنی که فرد با بهره هوشی ۱۰۰ نیز با کارکرد هوش ۹۰ در برابر اضطراب روبه‌رو خواهد شد.

به گفته این روانشناس بالینی، یک فرد باهوش به علت هوش بالاتر، درگیری‌های ذهنی بیشتری نسبت به فرد معمولی دارد و قطعا به علت مشغله‌های فراوان، میزان اضطراب در او افزایش خواهد یافت، در حقایق بین هوش و اضطراب یک رابطه همبستگی وجوددارد.

و اگر جایگاه یک فرد با بهره هوشی پایین نیز عوض شود ودر شرایط فرد مقابل قرار گیرد مسلما اضطراب بیشتری وی را در برمی‌گیرد، اما بطور کلی، رابطه مستقیمی در اینکه افراد باهوش مضطرب‌تر باشند، وجود ندارد.

*منبع: تالاب

هنر درمانی

هنر درمانی، درمان بیماری جسمی و روحی به واسطه هنر خوانده میشود. هنر درمانی و مواردی از این دست این سوال را در ذهن خواننده به وجود می آورد که آیا هنر و عوامل وابسته به آن واقعا در درمان روحی یک فرد اثرگذار است یا خیر؟

از آنجایی که هنر نیز یک علم است و به واسطه این علم که دقیقا ارتباط مستقیم با روح و روان هر موجود انسانی و گاها حیوانات و گیاهان دارد، میتوانیم صراحتا بیان کنیم که هنر و هر آنچه که به فعالیت های هنری مربوط میشود میتواند مرحله ایی از درمان را برای بیماران مبتلا به اختلالات، افسردگی و عواملی مانند مهارت های ارتباطی، بین فردی، عزت نفس، اعتماد به نفس، خود آگاهی و سلامت روان داشته باشد.

اثربخشی بیشتر موسیقی در صورت علاقه به آن

هر چقدر فردی خود را به هنر بیشتر نزدیک کند، به مرور میتواند از احساسات و احوالات درونی خود آگاهی بیشتری پیدا کند و این آگاهی باعث میشود به خود شناخت پیدا کند و در مراحل بعدی آرامش بیشتری را تجربه کند. اثرگذاری هنر بر روی افرادی با اختلالات شدید دو قطبی حتی در مراحل شیدایی میتواند این افراد را کنترل کند و آنها را وقتی در فاز شیدایی قرار گرفته اند به فعالیتی مانند رقص و یا خلق آثار هنری شگفت انگیز بکشاند. 

ادامه مطلب ...